Table of Contents
استراتژی کسب و کار چیست؟
تعریف: استراتژی کسب و کار را میتوان به عنوان شیوه عمل یا مجموعه تصمیماتی که به کارآفرینان در دستیابی به اهداف تجاری خاص کمک میکند، تعریف کرد.
درواقع استراتژی کسب و کار، ترکیبی از تمام تصمیمات اتخاذ شده و اقدامات انجام شده برای دستیابی به اهداف تجاری و ایجاد موقعیت رقابتی در بازار است.
این استراتژی، ستون فقرات کسب و کار است. زیرا نقشه راهیست که به اهداف مورد نظر منتهی میشود و هرگونه نقص در این نقشه راه میتواند منجر به گم شدن کسب و کار در میان تعداد زیادی از رقبا شود. درواقع استراتژی کسب و کار چیزی نیست جز یک طرح جامع که مدیریت یک شرکت برای تضمین موقعیت رقابتی در بازار، انجام عملیات خود، جلب رضایت مشتریان و دستیابی به اهداف مورد نظر آن را تهیه و اجرا میکند.
خلاصه کلام: استراتژی کسب و کار، یک طرح برای قصد و اقدام شرکت است که با دقت برنامهریزی و با انعطافپذیری طراحی شده است. با هدف:
- بهبود اثربخشی محصول یا خدمات
- درک و استفاده از فرصتها
- گردآوری منابع
- تأمین موقعیت مطلوب
- رویارویی با چالشها و تهدیدها
- هدایت تلاشها در جهت مطلوب
- تسلط بر وضعیت کسب و کار
یک تعریف دیگر: استراتژی کسب و کارمجموعهای از حرکتها و اقدامات رقابتیست که یک کسب و کار برای جذب مشتری، رقابت موفق، تقویت عملکرد و دستیابی به اهداف سازمانی از آنها استفاده میکند. در این طرح، چگونگی انجام کسب و کار برای رسیدن به اهداف مورد نظر مشخص شده است.
اهمیت استراتژی کسب و کار
یک هدف تجاری بدون استراتژی فقط یک رویاست. اگر بدون یک استراتژی خوب و برنامهریزی شده وارد بازار شوید، چیزی کمتر از یک قمار نیست. با افزایش رقابت، اهمیت استراتژی کسب و کار آشکار میشود و انواع استراتژیهای تجاری مورد استفاده شرکتها افزایش چشمگیری پیدا میکند.
در اینجا پنج دلیل ضرورت استراتژی برای کسب و کار آورده شده است:
-
برنامه ریزی: استراتژی کسب و کار بخشی از یک طرح تجاریست. درحالی که برنامه کسب و کار اهداف را تعیین میکند، استراتژی راهی برای تحقق آن اهداف به شما میدهد. این برنامهایست برای رسیدن به جایی که قصد دارید.
-
نقاط قوت و ضعف: در بیشتر مواقع، هنگام تدوین استراتژی، با نقاط قوت و ضعف واقعی کار خود آشنا میشوید. علاوه بر این، به شما کمک میکند تا از آنچه در آن مهارت دارید استفاده کنید و از آن برای تحت الشعاع قرار دادن نقاط ضعف خود (یا از بین بردن آنها) استفاده کنید.
-
کارآیی و اثربخشی: وقتی هر مرحله از کار برنامهریزی میشود، هر منبع به بخش مربوطه اختصاص داده میشود و همه میدانند که چه کاری باید انجام شود. درنتیجه فعالیتهای تجاری به طور خودکار کارآمدتر و موثرتر میشوند.
-
برتری رقابتی: یک استراتژی کسب و کار بر سرمایهگذاری بر نقاط قوت کسب و کار و استفاده از آن به عنوان یک مزیت رقابتی برای موقعیتیابی نام تجاری به شیوهای منحصر به فرد متمرکز است. این امر به کسب و کار هویت میبخشد و آن را در نظر مشتری منحصر به فرد میکند.
-
کنترل: این استراتژی، مسیری را که باید طی شود و اهداف موقت را تعیین میکند. این امر باعث میشود تا بتوانید فعالیتها را به راحتی کنترل کنید و ببینید آیا آنها طبق برنامه شما پیش میروند یا خیر.
تفاوت استراتژی، طرح و مدل کسب و کار
استراتژی کسب و کار بخشی از طرح کسب و کار است که بخشی از ساختار مفهومی بزرگ به نام مدل کسب و کار است.
مدل کسب و کار یک ساختار مفهومیست که نحوه عملکرد شرکت، درآمدزایی و نحوه دستیابی به اهداف خود را توضیح میدهد. طرح کسب و کار آن اهداف کسب و کار را تعریف میکند و استراتژی کسب و کار، نقشه و راه دستیابی به آنها را مشخص میکند.
سطوح استراتژی کسب و کار
هدف تجاری با اجرای موثر استراتژیهای مختلف کسب و کار محقق میشود. درحالی که هر کارمند، شریک و ذینفع شرکت بر تحقق یک هدف واحد تجاری تمرکز میکنند، فعالیت آنها با توجه به سطح آنها در سازمان با استراتژیهای مختلف تجاری تعریف میشود.
استراتژیهای تجاری را میتوان در سه سطح طبقهبندی کرد
-
استراتژی در سطح شرکت
استراتژی در سطح شرکت یک برنامه بلندمدت، عمل گرا، یکپارچه و جامع است که توسط مدیریت تدوین شده است. از آن برای تعیین خطوط تجاری، گسترش و رشد، تصاحب و ادغام مناطق جدید برای سرمایهگذاری یا واگذاری و غیره استفاده میشود. این سطح، بالاترین و گستردهترین سطح استراتژی کسب و کار است که دستورالعملهایی را برای دستیابی به اهداف و چگونگی دستیابی کسب و کار به آن تعیین میکند.
-
استراتژی در سطح کسب و کار
استراتژیهای مربوط به یک تجارت خاص، به عنوان استراتژیهای سطح کسب و کار شناخته میشوند. این سطح توسط مدیران عمومی که ماموریت و چشمانداز را به استراتژیهای مشخص تبدیل میکنند، تدوین میشود. این نوع، مانند یک طرح کلی از تجارت است که برای واحدهای مختلف کسب و کار متفاوت است. این واحدها برای متمایز ساختن خود از رقبا با استفاده از استراتژیهای رقابتی، و همسویی اهداف خود با اهداف کلی کسب و کار، که در استراتژی سطح شرکت تعریف شده است، استراتژیهایی را تشکیل میدهند.
-
استراتژی در سطح عملکرد
استراتژی در سطح عملکرد شامل تصمیمگیری در سطح عملیاتی در زمینههای کاربردی خاص مانند بازاریابی، تولید، منابع انسانی، تحقیق و توسعه، امور مالی و غیره است که توسط بخشهای مختلف واحدها تعیین میشود. این استراتژیهای سطح عملکردی، محدود به اقدامات و تصمیمات روزانه مورد نیاز برای ارائه استراتژیهای سطوح دیگر، حفظ روابط بین بخشهای مختلف و انسجام اقدامات است.
در کسب و کار، همیشه نیاز به استراتژیهای متعدد در سطوح مختلف وجود دارد زیرا یک استراتژی واحد نه تنها ناکافی نیست بلکه نادرست است. بنابراین، یک ساختار استراتژی تجاری موفق، همیشه دارای سه سطح است.
اجزای کلیدی استراتژی کسب و کار
در حالی که هدف اصلی در طرح کسب و کار به طور واضح تعریف شده است، استراتژی کسب و کار به تمام چرا، چه کسانی، کجا، چه زمانها و چگونگی تحقق آن هدف پاسخ میدهد. در اینجا اجزای اصلی استراتژی کسب و کار آورده شده است.
ماموریت، چشمانداز و اهداف تجاری
تمرکز اصلی یک استراتژی کسب و کار برآورده ساختن هدف تجاریست. این مسئله چشمانداز و جهت را به کسب و کار با دستورالعملهای واضح در مورد آنچه باید انجام شود، چگونه باید انجام شود و افرادی که مسئول آن هستند، میدهد.
ارزشهای اصلی
همچنین “باید” و “نباید”های کسب و کار را بیان میکند که بسیاری از شبهات را روشن میسازد و مسیر روشنی را به سطوح بالا، واحدها و همچنین بخشهای مختلف ارائه میدهد.
SWOT
تجزیه و تحلیل SWOT (نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها)، نوعی خلاصه از وضعیت فعلی شرکت است. این جزء ضروریات یک استراتژی کسب و کار است، زیرا نشاندهنده نقاط قوت و فرصتهای فعلیست که شرکت میتواند از آن استفاده کند و همچنین ضعفها و تهدیدهایی که شرکت باید مراقب آنها باشد.
تکنیکهای عملیاتی
استراتژیهای کسب و کار به جزئیات عملیاتی و نحوه انجام کارها برای اثربخشی و کارآیی بیشتر وارد میشوند. این موضوع، باعث صرفهجویی در وقت و انرژی افراد میشود زیرا حالا، همه میدانند که دقیقا چهکاری باید انجام شود.
تهیه و تخصیص منابع
این استراتژی همچنین پاسخ میدهد که منابع مورد نیاز را از کجا و چگونه میتوان تهیه کرد، این منابع چگونه تخصیص داده میشود و چه کسی مسئول مدیریت آن خواهد بود.
اندازهگیری و ارزیابی
تا زمانی که اقدامات کنترلی وجود نداشته باشد، قابلیت اجرای یک استراتژی کسب و کار را نمیتوان به درستی ارزیابی کرد. یک استراتژی کسب و کار خوب همیشه شامل راههایی برای ردیابی خروجی و عملکرد شرکت در برابر اهداف تعیینشده است.
مثالهایی از استراتژی کسب و کار
- ایجاد بازار جدید
Hubspot استراتژی کاملی را اجرا کرد که در آن بازاری را بوجود آمد که حتی وجود نداشت -بازاریابی درونگرا
این شرکت یک راهنمای آنلاین ایجاد کرد که محدودیتهای بازاریابی قدیمی را توضیح میدهد و از مزایای بازاریابی درونگرا میگوید. این شرکت حتی دورههای رایگان را به مخاطبان برای درک بهتر پیشنهاد خود ارائه کرد.
- خرید رقبا
استراتژی خرید فیسبوک از زمان راهاندازی این شرکت موفق بوده است. تمرکز بر خرید پیشگام یا رقابت، به جای ایجاد فناوری خاص برای رقابت است. تاکنون بسیاری از خریدهای قابل توجه توسط فیسبوک مانند Instagram، Whatsapp ، Oculus و غیره برای افزایش دسترسی و تعداد کاربران انجام شده است.
- تمایز محصول
اپل سیستمعامل تلفنهای هوشمند خود را با سیستم عامل iOS در مقایسه با اندروید راهاندازی کرد. این امر آن را متمایز کرده و طرفداران خاص اپل را ایجاد کرده است. این شرکت استراتژی مشابهی را برای سایر محصولات خود نیز دنبال میکند.